کی از بحث برانگیزترین موضوعات ثبتی، مفاد مواد 147 و 148 اصلاحی ق.ث.، از زمان تصویب 18/10/1351 است تا سال 1383 که مهلت قانونی مواد موصوف به اتمام رسیده و در طول دوره اجرا، بیش از 10بار مورد تجدیدنظر قرار گرفته است.
در تاریخ 16/10/1388 نمایندگان مجلس شورای اسلامی باتصویب یک فوریت طرح «تمدید اجرای مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک» با اجرای آن، تا سال1390 موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی، سازمان ثبت اسناد کشور موظف میشود برای ساختمانهای مسکونی و اراضی مزروعی که تا پایان سال 1380 بهصورت قولنامهای و سند عادی خریداری و مورد بهرهبرداری مالکین قرار گرفته است، سند مالکیت به نام مالک صادر شود.
همچنین براساس تبصره یک ماده واحده، سازمان ثبت مکلف میشود ضمن اطلاعرسانی، رسیدگی به پرونده متقاضیانی که در سال 1383 تشکیل و تاکنون تعیین تکلیف نشده را در اولویت قرار دهد. و برطبق تبصره 2 این ماده واحده که مقرر میشود؛ دریافت هزینه نظارت کارشناسی و هیئت سه نفره مرتبط و سایر زمینهها براساس آییننامهای باشد که توسط سازمان ثبت اسناد کشور تدوین و به تأیید هیئت وزیران برسد.
قصد ما از نگارش این نوشته، بررسی این مطلب است که با توجه به طرح فوقالذکر که یک فوریت آن به تصویب رسیده و نظر به معایب و مزایای مترتبه به مواد 147 و 148 اصلاحی، آیا اساساً تصویب این مواد کار صحیحی بود یا خیر و دیگر اینکه، با توجه به انقضای مهلت آن (حدوداً شش سال) آیا در شرایط فعلی، تمدید و یا حتی دائمی بودن آنها به نفع عموم جامعه است یا خیر؟ و همچنین سؤالات و ابهاماتی که در خصوص این مواد مطرح است، سعی شده بهصورت مستند در طول موضوعات مطرح شده در 8 مبحث، پاسخ داده شود.
مبحث اول: تاریخچه تصویب مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت
قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 که فعلاً نیز ملاک عمل میباشد، در ابتدای تصویب شامل 142 ماده بود که به دلیل نواقصی که در این قانون احساس میشد، کم کم موادی از آن مورد اصلاح و موادی نیز به این قانون الحاق گردید.
از جمله این تغییرات این بود که در هجدهم دیماه سال 1351 از مواد 142 تا 157 زیرعنوان «مواد الحاقی» به این قانون اضافه و الحاق شدند. درخصوص الحاق مواد 147 و 148 میتوان چنین گفت که؛ بهطورکلی با وجود این که تصرفات املاک در دوران مختلف همیشه تابع قوانین و مقررات خاصی بوده است ولی بعضی از افراد جامعه برای پیشبرد اهداف خود، قانون را رعایت نکرده و بدون خرید رسمی و یا جلب موافقت و رضایت مالکین اقدام به تصرف املاک آنها نمودهاند و از آنجا که اینگونه اعمال خلاف عرف و قانون، در جامعه زیاد بود، مقنن در سال 1351 مجبور شد، مواد 147 و 148 ق.ث. را تصویب و به مجموعه قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 اضافه نماید.
به موجب مواد 147 و 148 قانون مزبور، در موارد ذیل تعیین تکلیف شده بود؛ املاکی که کلاً یا بعضاً به نحو مشاع درخواست ثبت شده و قبل از اجرای این قانون در قطعات مفروزی از آن بدون انتقال رسمی یا اجارهنامه رسمی از طرف عدهای احداث اعیانی شده و از این جهت ادامه عملیات ثبتی با اشکال مواجه شده بود و همچنین برای رفع اختلاف موجود بین صاحبان اراضی واقع در محدوده شهرهای درود، فریدن، شهرکرد، کرمان و افرادی که تا اول فروردینماه سال 1350 در اراضی مزبور ساختمانهایی ایجاد نموده و متصرف بودند و صاحبان عرصه، حاضر به تصدیق اعیانی آنها نبودند، موضوع در هیئت نظارت مطرح میشده که هیئت مزبور به پرونده رسیدگی و تصمیم مقتضی را اتخاذ مینمود. در ضمن مدت ارجاع کار به هیئت نظارت طبق ماده 147 قانون فوقالذکر، فقط تا 3 سال از تاریخ اجرای همین قانون بود.
سپس در نهم تیرماه سال 1354، قانونی تحت عنوان قانون متمم قانون ثبت اسناد و املاک، در 5 ماده به تصویب رسید که مطابق ماده 4 این قانون، مقررات فوقالذکر به شهرهای شاهی و مرودشت شیراز نیز تسری یافت و بنابراین افراد واجد شرایط در شهرهای فوق نیز میتوانستند از مقررات مواد 147 و 148 ق.ث. استفاده نمایند.
در تاریخ 22 آبانماه سال 1357، ماده 148 مکرر تحت عنوان « قانون الحاق ماده148 به قانون اصلاح قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1351» الحاق گردید که مطابق این ماده اولاً: به هیئتهای مذکور در مواد فوقالذکر، اختیارات بیشتری تفویض گردید؛ ثانیاً: مهلت تقدیم درخواست به مدت 3 سال دیگر تمدید شد و ثالثاً: به وزارت دادگستری اختیار داده شد که میتواند ظرف 3 سال از تاریخ تصویب این قانون، اجرای مقررات فوقالذکر را در دیگر نقاط کشور که شرایط مشابهی با شهرهای مذکور در فوق دارند به کمیسیونهای دادگستری مجلسین پیشنهاد دهد.
درخصوص مهلت مقرر در مواد فوقالاشاره نیز باید بیان نمود که در اول آبانماه سال 1358 به موجب «لایحه قانون تمدید مهلتهای مقرر در مواد 147 و 148 و تبصره یک ماده 148 ق.ث.» مهلتهای تعیینشده به مدت 5 سال دیگر تمدید گردید و بدینترتیب، در سال 1363، زمان اقدام در جهت استفاده از این مزایا منقضی شد. اما چون تعداد زیادی دعاوی ثبتی بیانگر نقض مقررات قانون ثبت در زمینه فوقالذکر بود و از طرفی به علت نیازمندیهای مردم، نقض قانون و مقررات در این زمینه ادامه داشت، ایجاد تغییراتی در قانون ثبت ضروری بهنظر میرسید و به همین علت، در تاریخ 31/4/65 قانونی تحت عنوان « قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و اصلاحات بعدی آن » با 5 ماده و 10 تبصره به تصویب رسید و بدینترتیب، مواد 147 و 148 ق.ث. اصلاح شدند. نکته قابل توجه اینکه قانون مؤخرالتصویب برخلاف قوانین سابق، محدود به منطقه و یا محدوده خاصی نبود.
مطابق ماده 147 این قانون مالکین عرصه یا صاحبان اعیان که تا تاریخ تصویب این قانون، اراضی مذکور در قانون را با سند عادی خریداری کرده بودند و یا ساختمانهایی روی زمینهایی احداث نموده بودند که بهواسطه موانع قانونی صدور سند مالکیت برای آنها میسر نبود، میتوانستند از طریق این مواد اقدام نموده و سند مالکیت اخذ کنند. همچنین این مواد در مورد اعیان احداثی در اراضی موقوفه و اراضی دولت و شهرداری هم تعیین تکلیف نموده بود که آییننامه اجرایی آن در تاریخ 8/10/65 در 25 ماده و 2 تبصره با تصویب وزارت دادگستری وقت جهت اجرا ابلاغ شد.
ضمناً مطابق تبصره 6 ماده یک این قانون، مهلت تقدیم درخواست از ناحیه متقاضیان به اداره ثبت محل، یک سال از تاریخ نشر آگهی مذکور در همین تبصره بود که در تاریخ 22/10/1366 بهموجب « قانون تمدید مهلت مقرر در تبصره 6 ماده یک اصلاحی ماده 147 قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 3/4/65 » به مدت یک سال دیگر تمدید شد.
پس از مدتی به انگیزه وسیعتر کردن دایره شمول قانون و کاستن از اختلافات ملکی و تسهیل در امر صدور سند مالکیت مفروز برای متصرفین املاک و نیز با توجه به وجود اشکالات عملی و اجرایی در مورد قانون مصوب 1365، مقررات دیگری تحت عنوان «قانون اصلاح مواد یک و 2 و 3 قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 31/4/1365 و الحاق موادی به آن» در 8 ماده و 13 تبصره در تاریخ 21/6/1370 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ 31/6/1370 مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت. در این قانون علاوهبر الحاق 5 ماده شامل مواد 6 تا 10 به مقررات قبلی، مواد 147 و 148 مجدداً اصلاح شد.
ماده 147 این قانون مربوط به تعیین وضع ثبتی اعیان املاکی که اشخاص تا تاریخ 1/1/1370 روی زمینهایی احداث نموده بودند و نیز اراضی کشاورزی نسقهای زراعی و باغات و اراضی خارج از محدوده شهرها و حریم آنها که مورد بهرهبرداری متصرفین بود و اشخاص تا تاریخ فوق آنها را خریداری نموده بودند ولی بهواسطه وجود موانع قانونی صدور سند مالکیت برای آنها میسر نبود که قانونگذار در 6 بند برای این موارد تعیین تکلیف نموده است.
ماده 148 قانون مرقوم نیز مربوط به هیئتهای حل اختلاف و همچنین اعیانی بود که در اراضی موقوفه و یا اراضی متعلق به دولت یا شهرداری احداث شده بود. از نوآوریهای این قانون، تبصره ماده 3 بود که مقرر میداشت؛ در هر مورد که در اجرای موارد مذکور در این قانون نیاز به تفکیک یا افراز ملک باشد واحدهای ثبتی با توجه به وضع موجود رأساً اقدام خواهند نمود و نیازی به استعلام از شهرداری نمیباشد و طبق ماده 8 ترتیب تشکیل جلسات، نحوه رسیدگی هیئتها، چگونگی انتخاب کارشناس یا خبره ثبتی و تعیین هزینههای هیئتها و کارشناسان و هزینه آنها و مواد دیگر اجرای قانون را بهعهده آییننامهای گذارده بود که با پیشنهاد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به تصویب رئیس قوهقضائیه میرسدکه این آییننامه اجرایی در تاریخ 19/1/1371 در 42 ماده به تصویب رئیس وقت دستگاه قضایی رسید.
قانونگذار با هدف اجرایی سریع، صحیح و دقیق قانون و بهمنظور حمایت و تشویق مردم جهت مراجعه به ادارات ثبت و اخذ سند مالکیت از طریق این مواد، قانون و آییننامه اجرایی آن، بهموجب تبصره 3 «قانون تعیین تکلیف پروندههای معترضی ثبتی که فاقد سابقه بوده و یا اعتراض آنها در مراجع قضایی از بین رفته» مصوب 25/2/1373 مهلت مذکور در تبصره2 ماده 7 قانون اصلاح مواد یک و 2 و 3 قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 31/4/1365، به مدت دو سال دیگر تمدید نمود. در این راستا، در تاریخ 26/12/1374 موادی به آییننامه اجرایی قانون اصلاح مواد یک و 2 و 3 قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت مصوب 19/1/1371 از سوی قوهقضائیه الحاق گردید.
مقنن با هدف جلوگیری از افراد سودجو از این فرصت و امتیاز بهوجود آمده و ساماندهی بیشتر این امور، در تاریخ 26/5/1376 با تصویب « قانون اصلاح مواد 147و148 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک» قانون اصلاح مواد یک و 2 و 3 قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت مصوب 1370 توسط مجلس شورای اسلامی، اصلاح و موادی به آن الحاق شد. و آییننامه اجرایی آن در تاریخ 25/7/1378 به تصویب هیئت وزیران رسیده و جهت اجرا ابلاغ گردید که بهموجب آن، هیئتهای مستقر در اداره ثبت موظف شدهاند با انتخاب کارشناسان ثبتی و همکاری سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، نسبت به تهیه و ترسیم کروکی محل موردتصرف، دلایل تصرف، تعیین موقعیت، حدود، مساحت و شماره پلاک اصلی و فرعی و نحوه تصرفات اقدام و همراه با مشخصات کامل شناسنامه (اعم از نام، نامخانوادگی، نام پدر، شماره شناسنامه و محل صدور آن) بهصورت مستند از طریق ادارات به دستگاه صاحب زمین اعلام مینمایند.
در مورد مهلت استفاده از مزایای مذکور در این مواد و اخذ سند مالکیت، باید بیان نمود که قانونگذار بهلحاظ کثرت پروندههای موجود و حجم انبوه مراجعات و نیز به دلیل اینکه افراد بیشتری بتوانند از مزایای مذکور در این مواد برخوردار شوند، طی ماده واحدهای تحت عنوان «قانون تمدید مهلت مواد 147 و 148 قانون ثبت اسناد و املاک کشور» مصوب 18/8/1378، مهلت مذکور در تبصره 2 ماده 7 قانون اصلاح مواد یک و 2 و 3 قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت مصوب 1370 را به مدت 5 سال دیگر از تاریخ لازمالاجرا شدن همین قانون، تمدید نموده است. طبق تبصره این ماده واحده نیز، سازمان ثبت موظف گردید که با افزایش تعداد کمیسیونهای موضوع این قانون، ترتیبی اتخاذ نماید که در مدت 5 سال به کلیه پروندهها رسیدگی شود.
مطابق قانون اصلاح بند ”هـ“ تبصره 3 ماده 148 اصلاحی از قانون اصلاح مواد 147 و 148 اصلاحی قانونثبت اسناد و املاک مصوب1376 که در تاریخ 19/3/1381 توسط مجلس شورای اسلامی اصلاح شد، اراضی تصرفشده واقع در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرهای بزرگ با جمعیت 200 هزار نفر موضوع بند ”الف“[2] مشروط بر اینکه واجد شرایط مندرج در بند ”الف“ باشد تا میزان 200 متر به قیمت منطقهبندی (تقویم دولتی) و مازاد بر آن و همچنین افرادی فاقد شرایط بند ”الف“ مذکور باشند و مشمولان جزء اول بند ”د“ به بهای کامل کارشناسی روز، تقویم و از متقاضی اخذ میگردد. همچنین مطابق تبصره یک ماده 2 متصرفان موضوع این قانون فقط برای یک پرونده متشکله در ادارات ثبت اسناد و املاک میتوانند از مزایای مندرج در این بند استفاده نمایند.
نهایتاً به نقل از روزنامه رسمی شماره 16834 مورخ 20/9/1381 اصلاحیهای در 33 بند در تاریخ 22/8/1381 به تصویب ریاست قوهقضائیه رسیده است که بهموجب آن موادی از این آییننامه مورد اصلاح و بازنگری قرار گرفتند.[3]
مبحث دوم: مبانی و اهداف تصویب مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت
با وجود این که طبق شرع مقدس اسلام، موضوع مالکیت آزاد است و کسی که از راه مشروع مالک مالی شود، این اختیار را دارد که در مایملک خود هرگونه که میخواهد، اعمال اختیار نماید و قانون مدنی ایران هم این مورد را تجویز نموده است. اما درخصوص قوانین ثبتی باید این نکته را متذکر شد که بر اثر مقرراتی که به مرور زمان به تصویب رسیده و محدودیتهای زیادی را برای مالکین ایجاد نموده بود که مانع از انجام نقلوانتقالات و یا تفکیک و افراز و بهطورکلی مانع از اعمال اراده و اختیار مالکین در ملک خودشان گردیده بود، نیاز به تصویب مواد 147 و 148 قانون اصلاحی ثبت احساس میشد تا بین قانون و عرف، تعادل برقرار شود.
بهطور کلی قوانینی از قبیل؛ قانون اصلاحات ارضی، قانون منع تبدیل اراضی مزروعی به مسکونی و مشکلات قانونی مربوط به تقسیم باغها و قوانین مربوط به لغو مالکیت اراضی موات، قانون اراضی شهری، احداث بنا و تأسیسات در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها و بعضی مقررات دیگر، موجب ایجاد محدودیتهایی برای مالکین شده بود و در عمل با عرف و عادت مردم تفاوت داشت و در نتیجه، باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای مردم و ادارات ثبت اسناد و املاک گردیده بود.
از جمله؛ مالکین بزرگی که نمیتوانستند زمینهای خود را تقسیم کرده و رسماً به فروش برسانند؛ زارعانی که در جریان اصلاحات ارضی صاحب مزرعه و زمین شدند و زمینهای آنان کنار جاده یا نزدیک شهر بود و با روی آوردن مردم به شهرها و توسعه بدون ضابطه شهرها و ایجاد شهرکها قیمت خوبی پیدا کرده بود، ولی مجاز به فروش آنها نبودهاند؛ متصرفین اراضی موات و دارندگان اسناد مالکیت آنها؛ شرکای املاکی که نمیتوانستند سهم خود را رسماً مفروز نمایند ولی عملاً متصرف قسمت مفروز و معینی بودند، بهرغم قوانین موجود اقدام به تقسیم و تفکیک و فروش زمینها و املاک خود و با سند عادی و به قیمتی کمتر از نرخ روز نمودند و مردمی که با مختصر اندوخته خود میخواستند زمین تهیه نمایند و خانه و کاشانهای را در آن بسازند و به خرید این قبیل زمینها روی آوردند و از شرایط مساعدی که فروشندگان برای آنان قائل میشدهاند، استفاده نمودند و روی زمینهایی که بدین نحو به دست آوردند و نیز روی زمین متعلق به دولت یا شهرداری ساختمان ساختند[4] و این امر در حالی بود که وضعیت اینگونه اراضی و اعیانیها و عوامل دیگر، صدور سند مالکیت را برای صاحبان آنها غیرممکن نموده بود و صاحبان اراضی و اعیانیهای فوق بههیچوجه، از طرق قانونی، امکان اخذ سند مالکیت برای تصرفات خود را نداشتند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به اینکه اکثر متصرفین این قبیل اراضی از اقشار محروم جامعه بودند و آنها برای استفاده از خدمات دولتی از قبیل آب، گاز، برق و غیره و نیز جهت استفاده و اخذ وام و تسهیلات از بانکها نیاز به سند مالکیت داشتند و از طرف دیگر، وجود این قبیل مسایل، واقعیتی بود که بیتوجهی به آن توالی فاسد فراوانی را در بر میداشت، مقنن به انگیزه سر و سامان دادن به وضعیت این قبیل اعیانها و اراضی، درصدد تصویب و اصلاح مواد 147 و 148 ق.ث. برآمد تا مراجع پیشبینی شده در مواد یادشده، تحت شرایطی و با حذف موانع قانونی، صدور سند مالکیت را برای متقاضیان اجاره دهند. زیرا از طرفی از بین بردن خانههایی که اکثر آنها مردم مستضعف بودند به مصلحت و صلاح نبود و از طرف دیگر، تأیید اعمال غیرقانونی آنها بهطور مطلق، دارای پیامدهای منفی فراوانی بود.
بنابراین میتوان چنین گفت که وجود قوانین دست و پا گیری که به مرور زمان به تصویب رسیده بود و هر یک به نحوی نقلوانتقال اراضی را ممنوع میساخت و مالکین را محدود میکرد و نیز با عرف و عادت مردم سازگاری نداشت، موجب ظهور مسایلی جدید و ایجاد نابسامانی در امور ثبتی و حقوقی گردیده بود و مراجعات متصرفین و مالکین اینگونه اراضی و اعیانها به مراجع قضایی بسیار زیاد شده بود که در نتیجه مقنن در این جهت اقدام نموده و برای رفع این مشکل اجتماعی و تسهیل در امر مالکیت و صدور سند رسمی مبادرت به تصویب این قانون نمود.
مبحث سوم: مراجع رسیدگیکننده
قبل از ورود به حیطه تبیین مراجع رسیدگیکننده و توضیح حدود صلاحیت آنها، درخصوص حدود و شمول قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و اصلاحات بعدی آن در ارتباط با پروندههای مطروحه و صلاحیت دادگاهها، میتوان بهنظریه ابرازی از ناحیه جمعی از قضات محاکم دادگستری که مورخ 16/11/65 ایراد گردیده است، اشاره نمود که بیان میدارد؛ در صلاحیتهای پیشبینی شده در قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و اصلاحات بعدی آن در رسیدگی برای احراز وقوع معامله و دستور صدور سند مالکیت با توجه به بندهای ”الف“ و ”ب“ و تبصرههای ماده 147 اصلاحی قانون ثبت، موکول و مشروط بر توافق طرفین و عدم اختلاف و تعارض آنها و یا احراز این معنی از طریق انتشار آگهی توسط هیئت است. به عبارت دیگر، در هر مورد که راجع به مالکیت و یا تحقق معامله و یا اصالت مبایعهنامه عادی، اختلاف یا معارضهای میان طرفین و مالکین مشاعی باشد، هیئتهای مذکور صالح به رسیدگی نبوده و رسیدگی به موضوع در صلاحیت دادگاهها است.
بنابراین، هیئتها در رسیدگی، به محض برخورد با اختلاف طرفین، باید موضوع را به دادگاه صالح ارجاع نمایند و دادگاهها نیز در رسیدگی به پروندههای مربوطه، مانند دعوی مالکیت به استناد مبایعهنامه عادی و الزام به تنظیم سند رسمی انتقال، چنانچه توافق طرفین را در وقوع معامله احراز نمایند، میبایست با توجه به مراضات حاصله، قرار عدم صلاحیت به شایستگی هیئتهای مذکور صادر کنند و نسبت به پروندههای مطروحه با اخذ توضیح از طرفین، توافق و یا اختلاف آنها را احراز و حسب مورد عمل نمایند. قابل گفتن است که اختیارات مربوط به دستور صدور سند مالکیت اختصاص به هیئتهای یادشده داشته و دادگاهها در رسیدگی به موضوع مختلفٌفیه کماکان تابع اصول و تشریفات دادرسی هستند.[5]
در این زمینه، رأی وحدت رویه شماره 551 ـ تاریخ 21/12/69 هیئت عمومی دیوان عالی کشور نیز اشاره به این امر دارد که: «ماده 147 اصلاحی قانون ثبت مصوب 1365 و تبصرههای آن برای مدت موقت و با شرایط معین اجازه مراجعه متقاضی سند را به هیئتهای مقرر در این قانون داده است، صلاحیت عام محاکم دادگستری را نفی نمیکند و لذا دعوی الزام به انتقال ملک که در دادگاههای دادگستری اقامه میشود باید مورد رسیدگی قرار گیرد...».
اما گذشته از مبحث صلاحیت عام محاکم دادگستری، بهطورکلی میتوان چنین گفت که به درخواستهایی که بهموجب مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت، به واحدهای ثبت واصل میگردد، حسب مورد رئیس ثبت و یا هیئتحلاختلاف رسیدگی مینمایند که ذیلاً به شرح کامل این دو مرجع رسیدگی خواهیم پرداخت.
گفتار اول: رئیس ثبت
درخصوص موارد صلاحیت رئیس ثبت میتوان به بندهای یک و دو ماده 147 اصلاحی قانون ثبت اشاره نمود که مهمترین رکن آنها، وجود توافق بین متصرف و مالک است. اما صرف توافق کافی نیست و شرایط دیگری هم لازم است. ازجمله در مورد بند یک ماده فوقالذکر که املاک مفروزی را مد نظر دارد، باید تصرف بلامنازع متصرف، توسط کارشناس، محرز گردد و کسی به تصرف وی معترض نباشد و عرصه مورد تصرف نیز متعلق به اوقاف یا دولت یا شهرداری نبوده و مالک عرصه و اعیان یکی باشد و علاوهبر این، باید ملک مورد ادعا دارای سابقه ثبت داشته و متصرف نیز بتواند سند عادی مالکیت خود را ارائه نماید. و یا در مورد املاک مشاعی، باید کلیه مالکین مشاعی با تصرفات مفروزی متصرف موافقت داشته باشند و کسی نسبت به آن معترض نبوده و مقدار تصرف متقاضی هم از سهم فروشنده در کل ملک بیشتر نباشد.
اما گذشته از تمامی این شرایط باید اتخاذ تصمیم برای رئیس ثبت، امکان داشته باشد و الا پرونده را جهت رسیدگی به هیئتحلاختلاف خواهد فرستاد. همچنانکه مطابق بند 8 از بخشنامه شماره 15791/41/1 تاریخ 23/9/1378 سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، مهری با این عنوان «توافقی نیست به هیئتحلاختلاف ارجاع شود ـ تاریخ... رئیس ثبت» باید از طرف ادارهکل ثبت استان تهران تهیه گردد و رؤسای کلیه واحدهای ثبتی مکلفاند برابر مقررات مصرحه در آییننامه، به ترتیب و نوبت، تقاضاها را رسیدگی، درصورتیکه سند مالکیت قابل صدور از طریق توافقی نباشد، تقاضا را به مهر مذکور ممهور و توسط دبیرخانه به هیئت ارجاع نمایند.
البته بخشنامه فوقالذکر بهعلت جلوگیری از تضییع حقوق متقاضیان و نیز پیشگیری از ارجاع بیدلیل پروندهها از ناحیه رئیس ثبت به هیئتحلاختلاف، در ادامه چنین مقرر داشته که رؤسای ثبت مکلفاند مراتب عدم حصول توافق را بهطور مستدل و روشن قید نمایند و سپس پرونده را به هیئتهای حل اختلاف ارجاع کنند.
در خصوص این سؤال که آیا سپردن تصمیمات کلی به رئیس ثبت، منطقی است یا خیر؟ باید اظهار داشت که حیطه اختیارات رئیس ثبت، محدود به مواردی است که در مورد آنها اعلام توافق شده است و چون برای ثبت توافق بایستی تمامی افراد ذیحق، ذیل دفتر ثبت توافق را امضا نمایند، پس دراینصورت، تصور هرگونه تضییع حقی منتفی است و اساساً سپردن اختیار ثبت توافق به رئیس ثبت به جهت تسریع در انجام امور و صدور سند مالکیت رسمی میباشد و بنابراین اعطای چنین اختیاری را به رئیس ثبت نمیتوان غیرمنطقی دانست.
گفتار دوم: هیئتحلاختلاف
دومین مرجعی که مطابق مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت، جهت رسیدگی به موارد مصرحه در این قانون پیشبینی شده است، هیئتحلاختلاف نامیده میشود که ذیلاً به بیان توضیحاتی درباره ماهیت، صلاحیت، آراء و دیگر مسایل پیرامون این هیئتها خواهیم پرداخت.
قبل از ورود به این مباحث، باید متذکر شد که اساساً تشکیل و رسیدگی هیئتحلاختلاف بهجای دادگاه، برای تسریع در امر رسیدگی و آزاد بودن از تشریفات رسیدگی است. زیرا دادگاهها بهعلت تنوع و تراکم دعاوی و تشریفات دادرسی نمیتوانند مانند هیئتهای فوقالذکر، به سرعت، رسیدگی نمایند.
اینک در چند بند جداگانه به تشریح و تبیین هیئتهای حل اختلاف خواهیم پرداخت.
بند اول: ترکیب هیئتحلاختلاف
مطابق ماده 147 اصلاحی قانون ثبت، اصلاحی 31 تیرماه سال 1365، هیئتهای رسیدگیکننده مرکب بودند از؛ دو نفر قاضی به تعیین شورای عالی قضایی (درحالحاضر، رئیس قوهقضائیه) و یک نفر از اعضای ثبت که تعهد و داشتن حسن شهرت در آنها شرط بود، به انتخاب سازمان ثبت اسناد و املاک کشور.
اما ترکیب فوقالذکر، بهموجب ماده 148 اصلاحیه 1370 ق.ث. تغییر کرد و هم اکنون اعضای هیئتهای حل اختلاف عبارتند از؛ یکی از قضات دادگستری به انتخاب رئیس قوهقضائیه، رئیس ثبت یا قائممقام وی و یک نفر خبره ثبتی به انتخاب رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور.
برای انتخاب عضو قضایی هیچ شرط خاصی مدنظر نمیباشد و مطابق ماده مرقوم باید توسط رئیس قوهقضائیه انتخاب شود که اکنون در این مورد به رؤسایکل دادگستریها تفویض اختیار گردیده است. در مورد انتخاب خبره ثبتی نیز ماده 15 آییننامه مقرر داشته که؛ وی از بین کارکنان مجرب و بصیر که وسیله ثبت استان معرفی شدهاند، توسط رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تعیین میشود و حسب تبصره یک همین ماده (اصلاحی 22/8/81) « در صورتی که تعیین خبره ثبتی از بین کارکنان ثبت مقدور نباشد، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میتواند خبره ثبتی را از بین سایر کارکنان شاغل ثبت و یا بازنشسته ثبت انتخاب نماید».
تبصره 2 ماده فوقالذکر نیز مقرر میدارد که: « در صورت لزوم به تشکیل هیئت یا هیئتهای دیگر، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میتواند نسبت به انتخاب خبره و قائممقام رئیس ثبت رأساً اقدام نماید» پس در این موارد نیازی به معرفی از ناحیه ثبت استان ندارد.
در اینجا ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که آیا ترکیب هیئتحلاختلاف، با نبود اکثریت قضایی قابل دفاع است یا خیر؟
در پاسخ باید گفت: با توجه به اینکه در هیئتها، موضوع بیشتر از حیث ثبتی مطرح میشود تا قضایی؛ بنابراین ترکیب جدید هیئتها، ترکیبی غیرمنطقی نیست. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه پروندههای مطروحه در هیئتها اکثراً شبیه به هم هستند و مقررات تکراری و خاصی بر آنها حاکم است و مسایل حقوقی پیچیده ندارند، بنابراین وجود یک مقام قضایی در هیئت به لحاظ نظارت بر رعایت مسایل حقوقی کافی بهنظر میرسد و چون موضوعات مطروحه بیشتر با مسایل ثبتی است که اعضای ثبتی تسلط بیشتری بر آنها دارند، پس وجود دو عضو ثبتی در هیئت، میتواند از موجبات تسریع روند اجرایی کار رسیدگی به موضوع باشد.
در ادامه، لازم به توضیح است که علاوهبر اعضای اصلی هیئت، به موجب آییننامه اجرایی، باید یک نفر بهعنوان دبیر هیئت انتخاب و انجام امور مربوط به دبیرخانه را بهعهده گیرد که ماده 16 آییننامه اجرایی (مصوب 22/8/81) درخصوص پست دبیر هیئت چنین مقرر میدارد که؛ چنانچه در تشکیلات سازمانی ثبت دبیر هیئت منظور نشده باشد، به منظور انجام کارهای مقدماتی و تنظیم دفاتر و سایر امور مربوط به اجرای قانون، واحد ثبتی یک نفر از کارکنان مطلع و بصیر را بهعنوان دبیر هیئت به ادارهکل ثبت استان پیشنهاد مینماید تا پس از انتصاب علاوهبر وظایف محوله، امور مربوط به دبیرخانه هیئت را عهدهدار گردد.
بند دوم: صلاحیت هیئتحلاختلاف
در ماده 147 اصلاحی قانون ثبت مصوب 1365، رسیدگی به همه موارد مندرج در ماده مزبور قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک در صلاحیت هیئت یا هیئتهای مرکب از دو نفر قاضی دادگستری و یک نفر از کارکنان ثبت بود که بههرحال این هیئت به شرط توافق طرفین به موضوع رسیدگی و اتخاذ تصمیم مینمود.[6] ولی به موجب مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت مصوب 21/6/1370 در صلاحیت هیئتها، تغییراتی به وجود آمد، بدین شرح که؛ قانون مزبور رسیدگی به مواردی را که نسبت به آنها اعلام توافق شده است، البته با احراز شرایط خاص دیگر، بهعهده رئیس ثبت محول نموده و نتیجتاً موارد صلاحیت هیئتهای حل اختلاف به شرح ذیل طبقهبندی میشود:
1 ـ در مورد تقاضاهای مربوط به املاک مفروز در صورت حصول اختلاف در تصرف و عدم توافق بین مالک و متصرف.
2 ـ در مورد تقاضاهای مربوط به املاک مشاع که انتقال به نحو مشاع و تصرف بهصورت مفروز است در صورت عدم دسترسی به مالکین مشاعی و یا وصول اعتراض.
3 ـ در مواردی که مالکیت عرصه و اعیان از هم جدا میباشد و مورد معامله اعیان املاک است.
4 ـ درصورتیکه متصرف نتواند سند عادی مالکیت خود را ارائه نماید.
5 ـ در مواردی که متصرف با در دست داشتن سند عادی تقاضای صدور سند رسمی را دارد.
6 ـ در مواردی که ملک سابقه بازداشت نداشته باشد و متقاضی بهعنوان مالک متصرف است.
7 ـ مواردی که عرصه مورد تقاضا، وقف است.
8 ـ مواردی که عرصه مورد تقاضا، متعلق به دولت یا شهرداری است.
9 ـ رسیدگی به تقاضای اتباع بیگانه.
بهطور کلی حسب بند پنجم از ماده 147 اصلاحی قانون ثبت، چنانچه بین اشخاص در تصرف اختلاف باشد یا اعتراض برسد و یا اتخاذ تصمیم برای رئیس ثبت مقدور نباشد، همچنین در صورت عدم امکان ثبت توافق به تشخیص رئیس ثبت در موارد اعلام توافق، پرونده مطروحه جهت رسیدگی به هیئتحلاختلاف، ارجاع میگردد.
اما مسأله دیگر، درخصوص صلاحیت، راجع به صلاحیت محلی هیئتها است. بدین توضیح که مطابق قانون، هیئتهای حل اختلاف در هر یک از حوزههای ثبتی تشکیل میشوند، بنابراین هیئتهای مزبور فقط نسبت به پروندههایی که در همان حوزه تشکیل شده است، صلاحیت رسیدگی دارند و چنانکه قبلاً توضیح داده شد، اگر در خلال رسیدگی محرز گردد که تقاضا جزو واحد ثبتی دیگری است، تقاضای واصله به واحد ثبتی مربوطه ارسال میگردد که حسب مورد در ردیف همعرض مورد تقاضا، رسیدگی شود.
بند سوم: نحوه صدور، ابلاغ و اجرای رأی هیئتحلاختلاف
به موجب تبصره یک ماده 148 اصلاحی قانون ثبت، هیئتها مکلف شدهاند که حداکثر ظرف 3 سال از تاریخ ارجاع، رأی خود را صادر نمایند که در عمل نیز هیئتهای موصوف، پس از وصول تقاضانامه و ثبت در دفاتر مخصوصه و انجام مراحل رسیدگی، مبادرت به صدور رأی مینمایند. درخصوص حد نصاب لازم جهت اتخاذ تصمیم در هیئتها نیز ماده 17 آییننامه اجرایی (مصوب 22/8/81) مقرر میدارد که: آراء صادره از هیئت با دو رأی موافق معتبر و لازمالاجرا است که رأی صادره باید در دفتر آراء ثبت گردد. و نکته قابل توجه این است که حسب ماده 19 آییننامه اجرایی، اگر رأی صادره به اتفاق آراء نباشد، دبیر هیئت باید نظر اقلیت را نیز بهطور مشروح در دفتر آراء، ذیل رأی اکثریت ثبت نماید. پس از انجام این امور، رأی صادره توسط دبیر هیئت به واحد ثبتی ارسال و سوابق امر نیز در دبیرخانه هیئت ضبط میگردد.
ضمناً به موجب بند نهم از بخشنامه شماره 15791/41/1 تاریخ 23/9/78 سازمان ثبت اسناد و املاک کشور واحدهای ثبتی مکلف شدهاند که آمار ماهانه مبنیبر این که هر یک از هیئتها به چند پرونده در آن ماه رسیدگی کردهاند و تعداد آراء مثبت و منفی و تعداد قرارهای صادره و این که چه تعداد از پروندهها منجربه صدور سند مالکیت گردیده و چه تعداد، قرار مبنیبر بایگانیشدن پرونده صادر شده را تهیه و از طریق ثبت استان به دفتر بودجه و برنامهریزی ارسال نمایند.
اما در پاسخ به این سؤال که اگر سهو قلم یا اشتباه در آراء صادره رخ داد، تکلیف چیست؟ باید به ماده 70 آییننامه اجرایی اشاره نمود که مقرر میدارد؛ در صورتی که معلوم شود در آراء هیئتهای سابق یا فعلی مطالبی سهواً از قلم افتاده و یا اشتباه رخ داده و یا در مبانی و مستند رأی اشتباهی پیش آمده باشد، چنانچه رأی اجرا نشده باشد، هیئت پس از بررسی، رأی اصلاحی صادر مینماید. در اینصورت، دبیر هیئت مکلف است، مفاد رأی اصلاحی را نیز در دفتر آراء ثبت نموده و شماره و تاریخ آن را در دفتر ثبت آراء، در ستون ملاحظات رأی قبلی قید نماید و به امضای هیئت برساند و به واحدهای ثبتی ابلاغ کند. و در صورتی که رأی به مرحله اجرایی درآمده باشد، مراتب اشتباه توسط ثبت محل جهت طرح در هیئت نظارت، به ثبت استان گزارش میگردد. هیئت نظارت در صورت لزوم با جلب نظر هیئتحلاختلاف، اتخاذ تصمیم مینماید.
مرحله بعد از صدور رأی، ابلاغ آن به طرفین میباشد که به موجب ماده 148 اصلاحی قانون ثبت، رأی صادره بهوسیله ثبت محل به طرفین ابلاغ میشود که ممکن است یکی از دو حالت ذیل حادث شود؛
حالت اول، وصول اعتراض ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی میباشد که در اینصورت، حسب قسمت اخیر ماده فوقالذکر و نیز رأی وحدت رویه شماره 623 تاریخ 18/1/77 هیئت عمومی دیوان عالی کشور، معترض به دادگاه عمومی هدایت میشود. رسیدگی به این اعتراضات نیز در دادگاه، خارج از نوبت، خواهد بود. لازم به ذکر است که مطابق نظریه شماره 2969/7 به تاریخ 24/6/75 اداره حقوقی قوهقضائیه اینگونه دعاوی باید به طرفیت کسی اقامه شود که رأی هیئتحلاختلاف به سود او صادر شده است. و دیگر این که به موجب نظریه شماره 57830/7 تاریخ 16/8/1378 اداره حقوقی رسیدگی به این اعتراضات در دادگاه تابع قانون آیین دادرسی مدنی است و معترض باید اعتراض خود را بهموجب دادخواست به دادگاه تسلیم نماید.
حالت دوم، وصول اعتراض ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی به طرفین میباشد که در اینصورت، ادارات ثبت مکلف به اجرای آن هستند.
تبصره 4 الحاقی به ماده 34 آییننامه اجرائی (مصوب 22/8/1381) نیز مشعر بر این امر است که آراء صادره از هیئتهای حل اختلاف، لازمالاجرا بوده و واحدهای ثبتی مکلف به اجرای آن هستند.
حتی در مورد اراضی مربوط به دولت یا شهرداری، ماده 35 آییننامه مقرر میدارد؛ در مواردی که هیئت، رأی به انتقال ملک دولت یا شهرداری به اشخاص صادر نموده است، رأی صادره توسط هیئت مزبور به مرجع ذیربط ابلاغ میشود که نهایتاً ظرف بیست روز پس از ابلاغ رأی، نماینده خود را جهت امضای سند به دفترخانهای که از طرف واحد ثبتی معین میشود، اعزام دارد. ولی چنانچه در مهلت مقرر، نماینده مرجع ذیربط مراجعه ننمود، نماینده ثبت اسناد و املاک محل جهت امضای سند انتقال به دفترخانه اعزام میگردد که از این امر نیز به خوبی میتوان، لازمالاجرا بودن آراء هیئتهای یاد شده را استنباط نمود.
درخصوص مفهوم اجرایی آرا، هیئتها، میتوان به تبصره 13 الحاقی به ماده 20 آییننامه اجرایی (مصوب 22/8/81) اشاره نمود که مقرر میدارد؛
«منظور از اجرای آراء هیئتهای حل اختلاف حسب مورد عبارت است از:
1 ـ قبول درخواست ثبت و تنظیم اظهارنامه ثبتی
2 ـ انجام عملیات تحدید حدود به نام متصرف
3 ـ صدور سند مالکیت و ثبت ملک در دفتر املاک به نام متصرف
4 ـ تنظیم سند انتقال در دفاتر اسناد رسمی برای اراضی دولت و شهرداریها.».
بهطور کلی میتوان در توضیح رأی اجرا شده و اجرانشده، چنین گفت:
«نظر به این که رئیس ثبت یا هیئتحلاختلاف حسب بندهای یک تا شش ماده یک تبصره 2 ماده 148 قانون اصلاح مواد یک، 2 و 3 قانون حذف و اصلاح موادی از قانون ثبت، رأی به صدور سند مالکیت میدهند، طبیعی است که با صدور سند مالکیت، رأی مربوطه اجرا شده تلقی و فراز 3 ماده 148 که مشعر به رأی هیئت بر انتقال است با تنظیم سند انتقال رأی صادره اجرا شده محسوب است و لذا آرایی که منتج به نتیجههای مذکور نشدهاند، آراء اجرا نشدهاند و اقدامات انجامشده در رابطه با آنها مثل آگهی و غیره از تشریفات رأی میباشند.»[7]
مبحث چهارم: موارد و نحوه رسیدگی مراجع
به موجب ماده 147 اصلاحی قانون ثبت، برای تعیین وضع ثبتی اعیان املاکی که اشخاص تا تاریخ 1/1/70 روی زمینهایی ایجاد نمودهاند که واسطه موانع قانونی، تنظیم سند رسمی برای آنها میسر نبوده است و همچنین تعیین وضع ثبتی اراضی کشاورزی و نسقهای زراعی و باغات اعم از شهری و غیرشهری و اراضی خارج از محدوده شهر و حریم آن که مورد بهرهبرداری متصرفین است و اشخاص تا تاریخ فوق خریداری کردهاند و به دلیل موانع قانونی، تنظیم یا صدور سند مالکیت برای آنها میسر نبوده است، در هفت بند تعیین تکیلف شده است که قبل از تبیین و تحلیل موارد مطروحه بر این ماده، به ذکر چند نکته میپردازیم.
بهطور کلی، ماده مذکور مشتمل بر دو فراز است؛
فراز اول، مربوط میشود به اعیانیهای احداثی که البته اعتبار قانونی آنها منوط است به این که، تا تاریخ 1/1/1370 احداث گردیده است. لازم به ذکر است که منظور از اعیان حسب بند چهارم از بخشنامه شماره 24317/41/1 تاریخ 12/12/78 سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، مستحدثاتی از قبیل بنا، اشجار، استخر، تأسیسات صنعتی، کشاورزی، فرهنگی، ورزشی و نیز چهاردیواری متناسبی است که تا تاریخ 1/1/70 توسط متقاضی ایجاد شده باشد.
در فرهنگ کتبی نیز در مقابل کلمه «اعیان» آمده است؛ « اعیان، عبارت از هر شیء مادی است که ملصق به غیرمنقول، مخصوصاً زمین باشد. اعیان جمع عین است. خانه، دکان، اشجار و حتی مجرای قنات مشمول تعریف اعیان است.».[8]
فراز دوم، مربوط میشود به اراضی کشاورزی و باغات و نیز اراضی خارج از محدوده شهرها و حریم آن، که البته این املاک نیز در صورتی از طریق این ماده قابل اقدام، جهت اخذ سند رسمی هستند که تا تاریخ 1/1/1370 متقاضی آن را خریداری نموده و در آن متصرف و بهرهبرداری قبل از آن تاریخ دارند. چنانچه میبینیم در این مورد، قیدی از مساحت عرصه موردتقاضا نشده است و فقط چند مورد از آنها دارای ضوابط خاص متراژ هستند که در جای خود، آنها را توضیح خواهیم داد.
نکته دیگر، درخصوص وضعیت املاک مورد رسیدگی است. بدین شرح که املاک موردرسیدگی مراجع، ممکن است فاقد سابقه ثبتی باشند و یا ثبت آن پذیرفته شده و در جریان ثبت باشند که نسبت بههر یک از موارد فوقالذکر به شرح ذیل اقدام میگردد؛
1 ـ مطابق تبصره 4 ماده 148 اصلاحی قانون ثبت، چنانچه ملک سابقه ثبت ندارد و متقاضی بهعنوان مالک متصرف است و هیئت بایستی به موضوع رسیدگی و نظر خود را جهت تنظیم اظهارنامه، به واحد ثبتی ابلاغ کند؛ ثبت باید پس از تنظیم اظهارنامه، مراتب را ضمن اولین آگهی نوبتی موضوع ماده 59 آییننامه قانون ثبت به اطلاع عموم برساند. و تحدید حدود اینگونه املاک با درخواست متقاضی بهصورت تحدید حدود اختصاصی انجام میگیرد.
2 ـ حسب تبصره 5 ماده 148 اصلاحی قانون ثبت، هرگاه ملک در جریان ثبت باشد و سابقه تحدید حدود نداشته باشد، واحد ثبتی طبق قسمت اخیر تبصره 4 اقدام نموده و بهصورت تحدید حدود اختصاصی و البته با تقاضای متقاضی، اینگونه املاک را تحدید حدود مینماید.
3 ـ مطابق تبصره 6 ماده 148 اصلاحی، در صورتی که ملک قبلاً ثبت دفتر املاک شده و طبق مقررات این قانون با رأی هیئت، میبایست سند مالکیت به نام متصرف، صادر گردد، مراتب در ملاحظات دفتر املاک قید و در دفتر املاک جاری به نام متصرف حسب مورد ثبت خواهد شد.
مطلب آخرین در این خصوص، این که بهطور کلی متقاضیانی که جهت اخذ سند رسمی از طریق مواد مخصوصه مورد بحث اقدام مینمایند، از لحاظ ارائه یا عدم ارائه سند عادی بهعنوان دلیل مثبِت ادعای خود به دو دستهاند که ذیلاً به شرح درباره آنها خواهیم پرداخت؛
1 ـ حسب بند ششم از ماده 147 اصلاحی، دسته اول متقاضیانی هستند که م
:: بازدید از این مطلب : 890
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4